3- گزارش واکسن 2 ماهگی
تا چشم به هم زدیم دیدم 2 ماهت و باید واکسن 2 ماهگیتو بزنی
صبح روز واکسیناسیون:
پارسا: بیخیال
بابا :از پارسا بیخیال تر
مامان :استرس -نگران
در مسیر حرکت به سوی مرکز بهداشت
پارسا:آروم ودر حال نگاه کردن
بابا:جدی
مامان:الهی قربونت برم نمیدونی الام میخوای اوخ بشی
در درمانگاه وقتی واکسن تزریق شد
پارسا:گریه-جیغ-درد
بابا :چی شدی بابا
مامان:اشک -بغلت کردم آروم شدی
وقتی آمدیم خونه٢ ساعت خوب بودی یکدفعه سرت داغ
تب ٣٩ وای منم تنها بودم بابا رفته بود مطب ترسیده بودم
ولی بهت استامینوفن دادم و روی سرت دستمال گذاشتم
و تا صبح بیدار موندم که دوباره تبت بالا نره صبح که شد
خوب خوب شدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی